نشریه چشمه
تفاوت حکومت اسلامی علی با حکومت اسلامی خلفا در صدر اسلام، تفاوت این دو نوع گرایش است. هر دو تبلیغ حج و نماز و روزه و تقوا می کنند و از کتاب و سنت رسول ا... می گویند و ظواهر یکی است ولی دو تیپ حکومت اسلامی است. اینها دو تیپ تبلیغ است. سخنرانی های علی بن ابیطالب (ع) بعد از حکومت، از قبل انقلابی تر است. این علامت صداقت است .
اگر ما برای افکار عمومی اهمیت و اصالت قائل نشویم و به درک و درد و شعور و حقوق مردم احترام نگذاریم، تبلیغات به کلیشه تبدیل می شود. مقدس ترین کلمات زنده به کلمات مرده تبدیل می شود. بعد باید به زور جنازه بعضی از مفاهیم و ارزشها را سرپا نگه داریم. درحالی که اینها پر از روح و پر از زندگی هستند. این شعارها در تمام دنیا مانند فلسطین و لبنان اینقدر زنده است و خون درون آن در جریان است که هنوز پتانسیل و ظرفیت به هم ریختن دنیا را دارد. پس این انقلاب زنده است، چون شعارهای آن زنده است. جنازه ای نیست که روی دست ما مانده باشد و ما بخواهیم تشریفاتی و فرمایشی اداره بکنیم، مشمول مرور زمان بشود.
بعد از قطعنامه، ما داشتیم برمی گشتیم. یکی از رزمنده ها می گفت حزب اللهی ها 3 تیپ اند: سرخپوست و سفید پوست و سیاه پوست. سیاه پوستها ماییم که هشت سال در منطقه اصلاً تصور اینکه جنگ تمام می شود و ما زنده می مانیم، نداشتیم. الآن که جنگ تمام شده و داریم برمی گردیم، نمی دانم دارم کجا می روم و چه کار می کنم. دسته دوم سرخپوست هستند. می گفت شماها طلبه اید، دانشجویید عقب جبهه زندگیتان را می کنید و درستان را می خوانید. موقع عملیات ها منطقه می آیید. اگر شهید شدید، بردید و اگر هم ماندید، دوباره سرکارتان برمی گردید. می گفت یک عده حزب اللهی سفیدپوست هم داریم که اینها خط مقدمشان اهواز است. اینها دعای کمیل و نماز جمعه هایشان را مرتب شرکت می کنند. یقه شان را هم تا بالا می بندند. سه تا انگشتر عقیق هم دارند. مستحبات را هم رعایت می کنند ولی حاضر نیست اسلحه دستش بگیرد و برود استقبال شهادت. گفت حالا که باید برگردیم، بدبختی آن است که سرنوشت سیاه پوستها هم دست سفیدپوستها است.
ما باید مراقب باشیم سرنوشت انقلاب دست سفیدپوستها نباید بیفتد، هرچه هم آدمهای خوبی باشند. در تبلیغات رسمی من نگرانم که سفیدپوستانه تبلیغ کنیم. یعنی کسانی که درد انقلاب و جنگ ندارند، نه ترکش خوردند و نه شهید دادند و نه معنی بدبختی و گشنگی و در محاصره گیر افتادن و جنازه برادر به دوش کشیدن را می فهمند، نه دیدند که جلوی دیدگانش استخوان بشکند و سرها قطع شود و چشمها کور شوند، ولی صاحب انقلابند. وقتی این جور رئیسها می خواهند برای افکار عمومی تصمیم بگیرند، مصیبت شروع می شود. کسانی که هزینه ای نپرداختند و نمی پردازند. نه اینکه قبلاً نپرداخته اند و بعداً می پردازند، بعداً هم اگر پیش بیاید، نمی پردازند. این همان تبدیل ارزش به کلیشه است.
مردم می فهمند. نمی شود در آرامش بنشینی و به مردم دستور بدهی که باید ارزشی و انقلابی باشید. انبیا اینگونه عمل نمی کردند. بزرگترین و موفق ترین مبلیغین تاریخ انبیا هستند. امیرمؤمنان که به عنوان سمبل شجاعت و رزمندگی مطرح هستند، می فرمایند هروقت در جنگها فشار به ما زیاد می شد پناه می بردیم به پیغمبر. پناهگاه ما پیغمبر بود. این حرف عجیبیست.
اگر از من به عنوان مردم، فداکاری و حضور در صحنه می خواهی باید هزینه آن را بپردازی. من حاضر نیستم از خودم، بچه ام و جان و مال و آبرویم بگذرم برای اینکه تو به اینها برسی ولی اگر تو از آن می گذری، من هم می گذرم. در انقلاب و جنگ همینگونه بود. فرمانده لشکر ما همیشه جلوتر از همه بود. اگر می دید که خط در خطر بود، می دیدیم که فرمانده لشکر ما در کنار بچه ها بود.
بزرگترین توهین به افکار عمومی نادیده گرفتن نیازها و استعدادها و پرسشهای واقعی مردم است. بازی با الفاظ و آواها، فکرسازی و فرهنگ سازی نمی کند. اصلاً مردم گوش نمی کنند. این نمی تواند اتحاد ملی وانسجام اسلامی تولید کند.
زمان به شدت مشغول فرسایش سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی یعنی انسجام و اعتماد عمومی. زمان مشغول خنثی سازی بمب انسانی انقلاب است و آب در آتش انقلاب می ریزد. متقابلاً دستگاه هایی باید باشند که مشغول فکرسازی و مفهوم سازی مداوم باشند که بتوانند انرژی تخلیه شده تدریجی یک انقلاب را پی در پی بازتولید کنند وگرنه این انرژی و انگیزه ها لایتناهی نیستند و تمام می شوند. اما انقلاب ما استثنایی است. هیچ انقلابی نیست بعد از 29 سال باز راهپیمایی ده میلیونی داشته باشد. ولی اینها کافی نیست. همانطور که سرمایه اقتصادی مصرف می شود، ما داریم سرمایه اجتماعی را مصرف می کنیم. کجا باید تولید شود؟ مثلاً ما اگر این سرمایه اجتماعی را نداشتیم، جنگ را نمی توانستیم از سرمان بگذرانیم؟ این سرمایه قبل از جنگ تولید شده بود و در جنگ مصرف شد. سرمایه ای باید تولید شود که بتواند تحریم و فشار و تهدید را از سر بگذراند. این سرمایه باید یک جایی تولید شود .